پرنده خیالم
به سرش می زند که خود را
حلق آویز کند از
دار دلتنگی ات!
به دادش نمی رسی؟
دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه ..
خوشحال شدم شنیدم..
پسر: ممنون ، انشالله قسمت شما..
دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟
پسر: چی می خوای؟
دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟
پسر: چرا؟
میخوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟
دختر: نه.. !!
آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..
می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!
بگـــذر تابستان
حالم با تـــو خوب نمی شـــود
پاییــز حال مرا خوب می شبگـــذر تابستان
حالم با تـــو خوب نمی شـــود
پاییــز حال مرا خوب می شنـــاسد...
نـــاسد...
غبطه می خورم ... به " او " که بیشتر از من کنار تو نفس می کشد...!
++ نمی دانستم دست مرا از پشت بسته ای؛حتی در فراموشی!
اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, لباسهام رو عوض کردم و بعد بهش گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد. هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم...
ادامه مطلب...
شرمنده ، بی ادبیه ولی ….. از فردا طرح قهوه ای ایرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی میخواهید بخورید
حقیقت تلخ است ، اما نه به تلخی تنهایی
تنهایی سخت است ، اما نه به سختی جدایی . . .
تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه
عیدی است برای تو
نوروز مبارک
دم از بازی حکم میزنی ! دم از حکم دل میزنی ! پس به زبان قمار برایت می گویم :
قمار زندگی را به کسی باختم که تک دل را با خشت برید ! جریمه اش یک عمر حسرت شد ! باخت زیبایی بود ! یاد گرفتم که به دل, دل نبندم , یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم , دل را باید بر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بری نکنند...!
سلامتی
دلمون
جیبمون
یخچال خونمون
که هیچی تو هیچ کدومشون نیست !
چهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند …
سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند …
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید …
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید ،
آن را زیبا هم خواهید یافت …
زیرا ” حس زیبا دیدن ” همان عشق است … !
دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه ..
خوشحال شدم شنیدم..
پسر: ممنون ، انشالله قسمت شما..
دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟
پسر: چی می خوای؟
دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟
پسر: چرا؟
میخوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟
دختر: نه.. !!
آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..
می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!